دیگه دلهامون هم ماشینی شده. یعنی اصلا یادمون رفته چیزی به اسم دل هم زیر دنده هامون و توی سینه مون هست. فقط بفکر خودمون و منافعمون هستیم. اصلا به ما چه که کی داره چکار میکنه یا چی سرش اومده ؛ ما خوب و خوش و خرم باشیم , بقیه رو ولش کن ! مگه ما وکیل و وصی مردم هستیم ؛ یا مگه ما ژان وارژان هستیم که بخوایم به همه کمک کنیم!
اصلا این شده یه مرض. شده یه ویروس واگیر دار که به همه خواسته یا ناخواسته سرایت کرده. علتش رو هم که بپرسی همه میگن : سرم خیلی شلوغه , وقت ندارم , گرفتارم , درگیری هام زیاد بود و فراموش کردم. اما وای به روزی که دیگران به خود ما بی توجه بشن.اونجاست که داد و هوارمون بلند میشه که بله , کسی منو دوست نداره یا به من توجه نمیکنه . اما یادمون نمیاد که خودمون سرآمد بی معرفت ها هستیم.
گفتن عصر آهن و کامپیوتر و تکنولوژی ؛ اما نگفتن عصر فراموشی آدمیت ! انگار نه انگار که انسان هستیم و داریم اجتماعی زندگی میکنیم و به هم احتیاج داریم. هرکس برا خودش زندگی میکنه. تازه افتخار هم میکنه و میگه : بله , ما سرمون توی لاک خودمونه و به خیر و شر دیگران کاری نداریم .
بدبختانه این مرض به بلاگستان فارسی هم سرایت کرده و اکثر ما رو مبتلا کرده . یعنی تا طرف میاد وبلاگمون و تا اکتیوه و تند تند پست میذاره میریم و بهش سر میزنیم اما بمحض اینکه چند روز این ارتباط کمرنگ شد , همه چیزو فراموش میکنیم و میریم میچسپیم به خواننده ها و بلاگ نویس های فعال.
حالا بگذریم از یه سری وبلاگ نویس مشششششهور و معععععروف که سال تا سال به کسی سر نمیزنن و فقط دیگران هستن که باید نوشته های گوهربار اونا رو بخونن.(همینجا توی پرانتز از مستر افشین عزیز تشکر کنم که با اینکه از خیلی از اونایی که ادعای وبلاگ نویسی دارن , قدیمی تره و تقریبا همه ی بلاگستان آوازه ی نوشته های خوبش رو دارن ؛ اما با وجود این به همه سر میزنه و همه ی اونایی رو که میخوننش رو دنبال میکنه.) فکر میکنم حداقل ماها که تقریبا جزو باند مافیایی بلاگستان نیستیم میتونیم بیشتر هوای همدیگه رو داشته باشیم. چه ایرادی داره این دوستی های مجازی به حقیقت تبدیل بشه و بتونیم باری رو از روی دوش هم برداریم. اگه اینم ازمون برنمیاد حداقل میتونیم که جویای حال همدیگه باشیم یا به حرفا و دردای همدیگه گوش کنیم.
تا حدود یکی دو ماه پیش وبلاگ سوپرپوزیشن عزیز یکی از فعال ترین و اکتیوترین وبلاگ های فارسی بود.اما بعد از اون بنا به دلایل و مشکلاتی که برای نویسنده ی این بلاگ پیش اومد و خودش تا حدودی اونا رو توی نوشته هاش مطرح کرده , دیگه نتونست مثل سابق چراغ بلاگش رو روشن نگه داره و بعضی وقتها هم که مینوشت بیشتر از مشکلات و گرفتاری هایی بود که آزارش میداد.
و اما ما چه کردیم : اول یکی یکی شروع به قطع ارتباط باهاش کردیم.بعد لینک وبلاگش رو از توی پیوندامون حذف کردیم. آخرش هم برای همیشه فراموشش کردیم و راحت شدیم. انگار نه انگار که یه آدمی وجود داشته که ما یه روزی نوشته هاشو میخوندیم و اونم نوشته هامون رو میخوند.انگار نه انگار که این رابطه مجازی اصلا اهمیتی داشت.انگار نه انگار که یه آدمی که ما تا حدی اونو میشناسیم , براش مشکلی پیش اومده و شاید ما بتونیم یه قدم کوچیکی براش برداریم.
default عزیز هیچ وقت از کسی چیزی نخواست (حتی توی این پست هم تاکید کرده که از صدقه دادن و منت گذاشتن دیگران بیزاره) و گله ای از کسی نکرد.اما ما چی ؟ برخورد ما با default چی بود ؟ من فقط میخوام بپرسم اگه هرکدوم از ماها جای اون بودیم چه انتظاری از دیگران داشتیم؟مایی که ادعای نویسندگی و روشنفکری هم داریم و همیشه برای زمین و زمان نسخه میدیم و پیشنهاد و راهکار ارایه میدیم و از بی عدالتی ها و ستم ها آه و فغان میکنیم و صدای هواخواهی مون از حق و حقوق از دست رفته ی دیگران , به آسمون میرسه ؛ ما اگه جای اون بودیم چه خواسته و انتظاری از به اصطلاح دوستان مجازی مون داشتم؟
آخه چرا ما به اینجا داریم میرسیم که اینقدر نسبت به همدیگه بی تفاوت هستیم؟ چرا اینقدر سرنوشت دیگران برامون بی اهمیته ؟ مثلا ایرانی هستیم و ادعامون هم میشه که خیلی آدمای احساساتی هستیم .
default عزیز ؛ اگه هیچ کس هم نیاد پیشت , من یکی دربست مخلصتم .
برچسبها: وبلاگ نویس, وبلاگستان فارسی, ژان وارژان, آدم, انسانیت, رابطه مجازی
2010/02/23 در 7:00 ب.ظ. |
اولین نظر این پست رو هم خودم میذارم:
خوبی زندگی اینه که هیچ وقت ثابت نمیمونه و همیشه در حال تغییره.مهم اینه که صبر داشته باشیم و به جای برخوردهای احساسی با مشکلات , عاقلانه رفتار کنیم. دیفالت عزیز مطمئن باش این روزا میگذره و تموم میشه و فقط خاطره شون میمونه
2010/02/23 در 8:19 ب.ظ. |
default رو نمي شناسم . اما از اينكه دوستي م با بلاگر ها فقط تو كامنت گذاشتن باشه نفرت دارم . ممكنه واسه هر پستشون نظر ندم . اما هر چند وقت يك بار حالشون رو مي پرسم .
لابد خيلي برات عزيزه كه حتي واسش پست گذاشتي و اين قابل احترامه !!
2010/02/23 در 8:50 ب.ظ. |
be nazare man ke az hameye mojudate alam biatefetar ma irania hastim!
2010/02/23 در 9:28 ب.ظ. |
حقیقتش پستت خیلی تکان دهنده بود. من با وبلاگ ایشون تا بحال آشنایی نداشتم ولی امشب چند پست آخرشون خوندم. فقط خیلی غمگین شدم. و از خودم بدم آمد.
2010/02/23 در 10:15 ب.ظ. |
ما ادما کلا همینیم و عوض هم نمی شیم تا یکی خوب باشه باهاش خوبیم بعدش فراموشش می کنیم
2010/02/23 در 10:20 ب.ظ. |
من فکر میکنم اینطوری بهتره، اگر کسی مطلبی مینویسه پس هست وگرنه وجود نداره، من دوست های وبلاگین رو با نوشته هاشون میشناسم، حتی اگه تو دنیای واقعی هم دوستم باشن وقتی تو وبلاگشونم اونا رو از روی نوشته هاشون میشناسم. خودم هم همینطروم. با اینکه نوشته هام به خود واقعیم نزدیکتره اما خارج از این دنیای مجازی شاید با نوشته هام تفاوت زیادی داشته باشم. اینجا به جای شناختن افراد از روی صدا و چهرشون، از روی نوشته هاشون میشناسمشون. وقتی ننویسن، پس نیستن. بی رحمانه و بی احساس به نظر میاد اما خب… در هر حال این منم، شاید باید عوض بشم اما در حال حاضر اینطورم.
2010/02/23 در 10:33 ب.ظ. |
میدونید به خاطر چیه که ما اینقدر بی معرفت شدیم چون همش در حال قیاسیم
فلانی تا وقتی شاد وشنگوله مام احساس راحتی باهاش داریم همینکه
درد دلش باز میشه میگیم برووو بابا من خودم دربدریهام از تو هم بیشتره
یه چیزه دیگه اوضاع بیرونیم خیلی داغون شده بدیوونه جون چه برسه درونه مون
داریم از تو میگنیدم
ولی دلیل نمیشه بی معرفت بشیم
2010/02/23 در 11:07 ب.ظ. |
دمت گرم داداش
همينكه اينقدر بامرامي
اينكه يه دوست رو در لحظاتي كه بهت، به روحيه دادنت، به پشت گرميت احتياج داره تنها نميزاري
2010/02/23 در 11:09 ب.ظ. |
کاکا ما که تازه از وبلاگ شما شناختیمش .خدا کنه بریم نمک گیر بشیم ولی نمکدون رو نشکنیم .
2010/02/23 در 11:11 ب.ظ. |
بله کاملا درست گفتین باید بیشتر حواسمون به اطرافو اطرافیانمون باشه. ممنون از یادآوریتون امیدوارم حداقل برا من یکی سطحی و زودگذر نباشه.
2010/02/23 در 11:13 ب.ظ. |
من از تابستون که با وبلاگ دیفالت آشنا شدم و باهاش دوست شدم هنوز هم باهاش در ارتباطم
گفتن نداره ولی شاید عامل کوچیکی برای برگشتنش بودم
از همین تریبون (!) اعلام میکنم :
دیفالت جان ارادت داریم.
2010/02/23 در 11:59 ب.ظ. |
سلام دوست خوبم!واقعا که حق گفتی دلم از این بابت خیلی پره…اما چه میشه کرد از طرفی واقعا مشکلات مردم زیاده نمیگم فراموش کردن درسته مخصوصا برا کسانی که نسبتا صمیمی هستن اما انتظار داشتن آدمو نابود میکن..طبق معمول حقیقت رو گفتی هر چند تلخ..اما مطمئن باش من یکی که همیشه جویای احوالت هستم با همه گرفتاریها!
2010/02/24 در 12:01 ق.ظ. |
من که همیشه به پست هات سر زدم و هیچوقت نشده نیام پس من اینجوری نیستم…
2010/02/24 در 3:45 ق.ظ. |
با «ذوق مالیّت» به روز هستم…
2010/02/24 در 7:20 ق.ظ. |
ممنونم ازت
بوووووووووووووووووس
2010/02/24 در 11:03 ق.ظ. |
دمت گرم ديوونه
واقعادمت گرم
خيلي بامرامي
الان يه بغزگنده توگلومه
مخصوصاdefault
ممنون
واقعاممنون
ازشما
2010/02/24 در 11:30 ق.ظ. |
سلام
واقعا همينطوره
آدميت داره روز به روز كمرنگ تر ميشه
روز به روز داريم ترسوتر ميشم
روز به روز داريم دورتر ميشيم
ميدوني؟
همه ميگن به غريبه ها اعتماد نكن
بترس از آدم ها
و داريم روز به روز تنهاتر ميشيم!
راستي، من كاراي شركت رو هم هميشه سر وقت انجام ميدم
2010/02/24 در 11:35 ق.ظ. |
defult برادر خوب منه و از خیلی وقته خواننده ی وبلاگشم. خودشم خوب می دونه. امیدوارم مشکلاتش هم به زودی حل بشه و با یه روحیه ی خوب بنویسه مثل سابق.
من که همیشه بهش گفتم روحیش رو حفظ کنه. من نوعی یا دوستان مجازی دیگه جز حمایت روحی و دعا چیز دیگه ای نمی تونیم براش انجام بدیم.
امیدوارم سال 89 سال خوبی براش باشه و خبرای خوب خوب برامون بنویسه.
2010/02/24 در 11:59 ق.ظ. |
خوش به حال default….هی زندگی….
2010/02/24 در 1:18 ب.ظ. |
واقعا درست گفتی دیوونه جان کنار اسم مستر افشین باید از خودتم اسم ببری که واقعا گلی ودر همه شرایط به همه سر میزنی ومارو همیشه شرمنده میکنی
اینم جزو رسم روزگاره تا بیای گله کنی میگن روزگاره دیگه چی میتونی بگی جز اینکه هرکی به فکر اصلاح خودش باشه
اپم
2010/02/24 در 2:05 ب.ظ. |
نمیدونم چی بگم فقط ما برای دوستای نزدیکمون که شاید هر روزم باهاشون ارتباط داشته باشیم دلسوزی نمیکنیم کلا همه مون کمی بی خیال شدیم به قول یکی از دوستان که کامنت گذاشته جدی این پستت همچین تکون دهنده بود لازمه یکم بیشتر فکر کنم بهتره بیشتر ببینم
2010/02/24 در 2:15 ب.ظ. |
يه طورايي حق داري ولي يكم هم به بعضي ها بايد حق بدي! هر كسي مشكلات خاص خودش رو داره! بعضي وقت ها يه سري مشكلات پيش مياد كه واقعا ديگه زندگيت دست خودت نيست. همه كارات بهم ميريزه!!!
حيف كه اينجا نظر خصوصي نداره وگرنه خيلي چيزها رو ميخواستم بهت بگم.
خود من بيشتر از گوگل ريدر وبلاگ ها رو دنبال ميكنم. زياد از نظر دادن هم خوشم نمياد. و تنها وقتي نظر ميدم كه واقعا حرفي براي گفتن باشه.
به نظر من مهم اينه كه مطالب وبلاگ خوب باشه وگرنه بازديد كننده و كامنت اصلا ملاك مناسبي براي سنجش يه وبلاگ نيست.
جدا از همه اين مسائل هركي در يه دوره اي يه سري مشكلات براش پيش مياد كه باعث ميشه فعال بودنش رو از دست بده!!!
در مورد افشين هم بايد بگم كه واقعا خيلي كارش درسته!
سربلندباشي
2010/02/24 در 3:23 ب.ظ. |
اول از همه دیوونه عزیز ازت متشکرم که نسبت به من لطف داری و لطف میکنی . حالا این عرق شرمم را ماندم با کدام آیکون نشانت بدهم ! دی:
ولی اینطورها هم که تو میگی نیست و نوشتههای من آنچنان که میگی خوب نیست و همچنین تقریبا همه بلاگستان هم منو قبول ندارند و اصلا منو نمیشناسند …
خلاصه اینکه ممنون بابت لطفت و تزریق روحیهای که کردی .
در مورد default من تا حالا وبلاگش رو ندیده بودم و نمیدونم قضیه از چه قراره ولی خب این احترامی که برای یک دوست قائلی واقعا قابل ستایشه . معرفت و لوطیگریت توی این نوشته خودش رو نشون داد .
پاینده باشی .
2010/02/24 در 4:08 ب.ظ. |
کاریکاتور بروزم
2010/02/24 در 4:12 ب.ظ. |
من یکی همیشه بفکر همه شماها هستم
آیکن گلهای فراوان تقدیم به هم میهنان ایراندوست و بخصوص تو دوست گرامی)
2010/02/24 در 6:13 ب.ظ. |
موافقم . واقعا که همه چیز داره ماشینی میشه اما خوب کمی هم گرفتاری ها زیاد شده منظورم تلاطم های روز مره است اما ای کاش همیشه اون معرفت باشه که بتونیم بیایم و راحت برویم نمی دونم منظورم را می فهمید یا نه اما از خودمون باید شروع کنیم تا بتونیم جریانی را راه بیاندازیم نه از دیگران
2010/02/24 در 7:12 ب.ظ. |
حالا شدی دیگه من این چیزا حالیم نیست.ه ه ه.زود تر تمومش کن .نترس شیرینی نمیخوام…فدای تو.تا بعد
2010/02/24 در 7:38 ب.ظ. |
آرمین جان بی خیال رفیق. بابا شوخی کردم جون داداش
2010/02/24 در 7:13 ب.ظ. |
سخت نگیر داداش من . دنیای واقعیش اعتباری نداره چه برسه مجازیش.
خیلی حرف برا گفتن دارم ولی خیلی وقته سکوت رو ترجیح می دم.
راستی عکسها مگه معلوم نبودن؟
2010/02/24 در 7:39 ب.ظ. |
نه باز نشدن اصلا
2010/02/24 در 7:39 ب.ظ. |
سلام دوست من…متاسفانه اين ي واقعيت تلخه كه حتي بين ما دوستاي مجازي رايجه..يعنيتا زماني كه بريم به بقيه سر بزنيم اوناهم ميان اگه حالا به هر دليلي نتونيم سر بزنيم به قول تو حتي لينكمونم پاك مي شه؟!!
آخه چرا؟؟؟
2010/02/24 در 7:56 ب.ظ. |
دقیقا….
چه عجب دیوانه یه پست غیر سیاسی دادی…
حالا خودت چی!؟
این بنده خدرا رو( که بلد نیستم تلفظ کنم) : دی فراموشیده بودی آیا!؟ و واسه رهایی از این حس عذاب وجدان اومدی و یه پست بهش اختصاص دادی!؟
کاش یکی ما را هم فراموش میکرد بعد یه پست اختصاص میداد به ما …آه و افسوس : دی
ولی واقعا و جدا و خدایی همینه…..یهو همه مون جو گیر مییم و از کسی و چیزی یاد میکنیم و آنقدر بهش گیر میدهیم که طرف زده میشه…مواقعی اصلا یادمان میره طرف وجود خارجی داره!!!
همینه ….
2010/02/24 در 10:57 ب.ظ. |
دوست گرامی گاهی در برخی از وبلاگهای دوستان جوانم مطلبی میبینم که یا به سن و سال من نمیخوره و یا بخاطر سالهای دوری من چیزی از آن نمیدانم و گاهی هم به فکر و اندیشه و جهان بینی من نمیخورد اینجاست مطلب را میخوانم ولی بدون گذاشتن ردی و کامنتی میروم شاید چنین حالتی در دیگران هم باشد پس این دلیل بیوفایی نیست خب نمیشود سردی این دوران را نادیده گرفت که آنهم ریشه ها و دلایل خودش را دارد
2010/02/24 در 11:05 ب.ظ. |
سلام دیوونه عزیز. زیاد خودتو ناراحت نشون نده. این یه رسمه اینجا. یه رسه.
دردهامو رو کردم.(آپ جدیدمه)
به امید دیدار.
2010/02/24 در 11:06 ب.ظ. |
چه ایرادی داره؟!
خب چی از این بهتر؟!
دوباره عاشق شو!
2010/02/25 در 8:14 ق.ظ. |
میخوای دستی دستی منو بندازی توی چاه ؟
:smile:
2010/02/25 در 9:56 ق.ظ. |
سلام دوستم
به اميد اين كه دلامون ماشيني نشه
2010/02/25 در 12:10 ب.ظ. |
آب دهان و تف و ادرار
بروزم
2010/02/25 در 3:07 ب.ظ. |
خوش به حال default که دوستی مثل شما داره
وقتی تو دنیای واقعی ادما این قدر نسبت به هم سرد و بی احساس شدن تو این دنیای مجازی چه انتظاری میشه داشت؟
مثلا تو عصر ارتباطات داریم زندگی میکنیم ولی روز به روز از هو دورتر و دورتر میشم واین یعنی
یه درد
2010/02/25 در 3:44 ب.ظ. |
خوب درک می کنم که چی میگی! راست می گی.
2010/02/25 در 4:15 ب.ظ. |
سلام دیوونه عزیز
با حرفات موافقم اما این دردیه که ظاهرا هیج درمونی نداره.
من آپ کردم و بی صبرانه منتظر حضور گرمت هستم.
2010/02/25 در 4:54 ب.ظ. |
درود بر شما دوست عزيز
با كتابهاي احمد كسروي به روز هستم
پاينده باشيد
2010/02/25 در 7:49 ب.ظ. |
کلا این بی معرفتی تو ذاته انسان هاست… توهین نمی کنما…. هممون همینطوریم…. اصلانم خوب نیس…. ولی همینه که هس….
اووووم… طرف مادرش میمیره…. پدرش میمیره یادش می ره…… چه برسه….
بیخیال…
ااما….. کاش اینطور نبود… کاش هممون عینهو تو فک می کردیم….
2010/02/25 در 11:08 ب.ظ. |
خيلي اين پستتو دوست داشتم، خيلي مهربانانه و محبت آميز بود! (:
2010/02/26 در 5:26 ق.ظ. |
سلام
باور کن ادم با معرفت مثل شما و دیفالت خیلی کمه.
من ماهی یکبار به این موجود اصفهونی زنگ میزنم
این مشکوک میزنه..عاشق شده هاااااااا
گفته باشم.این میخواد زن بگیره.ببین کی بهت گفتم
دیفی خودمو میشناسم
2010/02/26 در 10:01 ق.ظ. |
آقای دیفالت ؛ جواب بده برادر
2010/02/26 در 9:27 ق.ظ. |
بانام خداوند مهرآفرین…
برفردوسی بزرگ ، بی کران درود…
به نام نامی مهر ایران بزرگ…
درود برشما…
با یک کار تازه به روزم:
بن بست و سرشکستگی همیشه پانترکیسم
…باسپاس ازبزرگواریهای همیشه شما…
…تادیداری دیگر…
…ودرودی دوباره و همیشه برشما…
2010/02/26 در 12:01 ب.ظ. |
بنازم به این مرام دیوانگی:(
2010/02/26 در 1:37 ب.ظ. |
رامونا بانو بعد از مدتی طولانی با عنوان :»خپل خان و جراحی دست من» به روزه…
2010/02/26 در 3:16 ب.ظ. |
مرا در آغوش بگیر!
2010/02/26 در 4:48 ب.ظ. |
حرفهای شما درسته ولی در شرایطی که دیگران به همین اندازه که شما در نظر داری برای وبلاگ وقت بذارن . خیلی چسبیدن به وبلاگ و بیش از حد بهش بها و وقت دادن همین میشه که وبلاگها دارن یکی یکی تعطیل میشن . چرا ؟ چون نویسندهشون میگه وقت نمیکنم آپ کنم یا اگر کردم نمیرسم به دیگران سر بزنم .
وبلاگ مثل دوست تو دنیای واقعیه . آدم برای یکی زیاد وقت میذاره و برای یکی کم .
2010/02/26 در 5:59 ب.ظ. |
oخب راستش اینایی که گفتی همه مربوط به محبت میشه
وقتی ریشه محبت تو دلامون خشک بشه
دوستی از بین می ه
انگار هیچ وقت وجود نداشته
2010/02/26 در 6:13 ب.ظ. |
تاریخچه شهر قم
* به علت اشتباهی که بعضی از هموطنانمون در مورد معنای اسم قم دارند (که آنهم تقصیر دولت نامردان ایران است)
این مطلب را اینجا منتشر میکنم
بروزم
2010/02/27 در 2:20 ق.ظ. |
بخش اول
(مجموعه مقالات و اسناد)
سردمداران اپوزوسیون های قلابی خارج نشین را بهتر بشناسیم:
ننگ و جنایت با رنگ ((مخصوصا سبز سیدی)) پاک نمی شود.
این شیادان وعاملان جمهوری فاشیستی اسلامی و سرکوبگران وجلادان دهه خونبار 57 تا 67 را که اینک با سناریوی جدیدی به زیر قبای سبز اصلاح طلبانه خزیده اند را بهتر بشناسیم.
سید علیرضا نوریزاده یک افغانی زاده وطن فروش وهفت رنگ مزدور
مقاله ای زیبا و روشنگرانه از آ – جوانشیر(جنبش سبز، استعمار و قصه پرغصه ايران آزاد)
http://www.4shared.com/file/230457900/b5eb4125/________.html
بانک مرکزی جعلیات
http://www.4shared.com/file/229832914/3df334d9/_______.html
کارنامه علیرضا نوریزاده
http://www.4shared.com/file/229832917/a4fa6563/___.html
مجیز گویی و مدیحه سرایی نوریزاده در وصف خمینی (صوتی)
http://www.4shared.com/file/230458490/34927969/Ghorizadeh.html
بیوگرافی و تحلیل علیرضا نوریزاده (صوتی)
http://www.4shared.com/file/230457066/5037819/Norizadeh2.html
جنایات بام مدرسه علوی و مشاهدات نوریزاده نور چشم خمینی
http://www.box.net/shared/kgyl91ron1
سندی دیگر از چهره پلید این مرد شیاد و خیانتکار(تصویری)
http://www.4shared.com/file/230444512/64316e72/Nori_zadeh_3.html
نوری زاده رضا فاضلی رابه زیر سوال می برد (تصویری)
دروغهای نوریزاده درباره دستگیری عبدالمالک ریگی
http://sarbaze-vatan.blogspot.com/2010/02/blog-post_4126.html
جهت پخش فایلهای تصویری از نرم افزار KM Palyer استفاده کنید لینک دانلود
http://kmplayer.en.softonic.com
منتظر مقالات ولینکهای بعدی باشید
داوری با خرد اهورایی
پاینده و جاوید ایران
2010/02/27 در 6:58 ق.ظ. |
نمی خواستم بگم ولی مجبور شدم
دیوونه جون نه فقط منو از لینکاشون حذفیدن
نه فقط اینکه بهم سر نمی زنن
نه فقط اینکه بهشون سر می زنم نمی آن
بلکه اس ام اس می دم جواب نمی دن
زنگ می زنم قطع می کنن
زنگ می زنم اصلا منو نمی شناسن
اینا درده….
2010/02/27 در 10:57 ق.ظ. |
داداش اینا همه ابن الوقت هستن.یعنی تا شاد و خوشحالی و توی جیبات پر از پوله کنارت هستن .یعنی تا ازت منفعتی میبرن کنارت هستن و هیچ وقت خودشون رو شریک غصه ها و دردهات نمیکنن.بنظرم باید برای همیشه از اینجور آدما دوری کرد.حتی اگه نسبت خونی و فامیلی هم داشته باشن.خوبی مشکلات اینه که هم پخته تر میشیم و هم بهتر اطرافیان خودمون رو میشناسیم
2010/02/27 در 7:41 ب.ظ. |
آقا تحت تاثیر قرار گرفتیمو به عیادت دوستان شما هم رفتیم و جویای احوال آنها شدیم
این آقای default هم تو وبلاگ من گلایه کرده بود که تا بهشون سر نزنی بهت سر نمی زنن ، ولی من جویای احوال ایشان هستم.
2010/02/28 در 9:00 ق.ظ. |
امین جان واقعا ممنونم از لطفت.همیشه محبت داشتی .
2010/02/27 در 11:39 ب.ظ. |
سلام
برمیگردم
2010/02/28 در 12:07 ق.ظ. |
سلام
هيچكدوم از دوستايي كه اسم بردي رو نميشناسم
اما باعث شد برم يه سر به وبشون بزنم
كسي كه شما ازش تعریف كني ارزش آشنايي رو داره
2010/02/28 در 9:01 ق.ظ. |
دیفالت عزیز و افشین واقعا وبلاگ نویس های خوبی هستن.مطمئن باشید پشیمون نمیشید
2010/02/28 در 3:34 ب.ظ. |
چه اوقات سختی که بر من گذشت
گواه دل ریش من ماه بود
دمی شک نکردیم به شاه راهها
دریغا که بیراهه ها راه بود!
سلام.
«عطر حضور پدر» و
دیگر هیچ!
به امید دیدار.[گل]
2010/02/28 در 9:14 ب.ظ. |
سلام . من هستم .فقط کامنت نمیذارم.ممنون از نگرانیتون.خوشحالم که دوست خوبی مثل شما دارم.
2010/03/01 در 1:11 ب.ظ. |
عید کجا بود؟من هنوز واسه عروسی برادری هیچ کاری نکردم
2010/03/01 در 1:37 ب.ظ. |
هنوز وقت هست
:smile:
2010/03/01 در 1:54 ب.ظ. |
درود فراوان برشما.
باسپاس ازبزرگواری و دیدگاه والای ارزشمند تان.
2010/03/01 در 7:05 ب.ظ. |
خيلي جالبه……
اينجارو خيلي دوست دارم اما اگه وضع جوي اينجارو ميديدي خوشبحال نميگفتي..
تارهاي صوتيم حساسن و دو روزه به خاطر گردو خاك گرفته….
معلمي با صداي گرفته كمي سخته
هرچند الان بهتر شده(البته غبار نه صدا)
2010/03/01 در 7:55 ب.ظ. |
سلام ديوونه جان
اين چه حرفيه داداش من
راستش من تا حالا نديده بودم بازي كنين
از طرف من دعوتين، تا داغه انجام بدين والا از دهن ميآفته (چشمك)
ببينم چيكار ميكنين
2010/03/02 در 2:45 ق.ظ. |
سلام بر با معرفت ترین دیووونه ی عالم 🙂 انقدر که منو همیشه شرمنده ی مهربونیهاش میکنه ..
راستش منم یکی دور رفته بودم وبشون ولی پیگیر نبودم ! ایشالله مشکلشون حل بشه
احوال دختر کوچولوی شوما چطوره :* از طرف من»عشق بچه :دی»کلی ماچ موچش کنید و یه عروسک براش بگیرید :دی «آیکون از کیف باباش بخشیدن :))»
2010/03/02 در 10:31 ق.ظ. |
درود دوست من…
گاهی واقعا از این دنیای مجازی و آدمهاش متنفر میشم…تا وقتی هستی به یادتن ولی همینکه چند روز غیبت بزنه انگار هیچوقت وجود نداشتی و کسی نمیپرسه زنده ای مرده ای؟! البته این بار که نبودم واقعا با همیشه فرق داشت و همین مجازستان بی در و پیکر بهم نشون داد که ندیده و نشناخته خیلی ها هستن که به جرئت میشه اونها رو «دوست» خطاب کرد و از این موضوع خیلی خوشحالم…
2010/03/02 در 11:55 ق.ظ. |
هیچ حرفی نیست. خیلی دردمندانه یک حقیقت تلخ رو نوشتی. همه مون فقط روشنفکرنما هستیم و بس!
2010/03/02 در 4:18 ب.ظ. |
سلام
متاسفانه دنیای مجازی بلاگستان از همه چیز مجازی تره. مخصوصا دوستی هاش
این یه حقیقت تلخه! امیدوارم ماها این طور نباشیم
2010/03/02 در 8:53 ب.ظ. |
هیچ نمیدونم از این دفالتی که میگی پس نظری ندم بهتره
یا حق
2010/03/02 در 11:00 ب.ظ. |
به روز را با سکسی آنچنانی کردم!
2010/03/03 در 3:01 ب.ظ. |
سلام.
هنوز اون روز رو یادمه(آپ جدیدمه)
به امید دیدار.[گل]
2010/03/04 در 2:24 ق.ظ. |
وبلاگ گروهی «قلم پرها» بروز شد…
نویسندگان: درسا، ژرژ ژزف و چوبین…
Ghalamparha.blogfa.com
2010/03/04 در 7:58 ق.ظ. |
من وبلاگشون رو چندباری خاموش خوندم.بله متاسفانه دنیای مجازی گاهی خیلی بی رحم هست حتی بعضی دوستی هاش.به هر حال بیخود نیست می گیم نمونه کوچکی از دنیای واقعی!
2010/03/04 در 2:37 ب.ظ. |
شما به اولین ساگرد دوستی ما دعوت شدید … بیای خوشحال میشم
2010/03/04 در 7:36 ب.ظ. |
معرفي ميرزا حسن رشديه از پيشقدمان نهضت فرهنگي در ايران
** فقط ببينيد ملايان بي سواد مفت خور آشغال چه بلائي بر سر اين مرد فرهنگ دوست ايراندوست آورده اند!!
2010/03/04 در 11:57 ب.ظ. |
پست جديد، لطفاً! (: (;
2010/03/05 در 9:28 ق.ظ. |
یاد اون قوم افتادم که خدا خواست عذابشون کنه شروع کردن سوراخ کردن دیوارای خونه هاشون که موقع عذاب بتونن راحت تر به همسایه هاشون کمک کنن ولی دیگه عذاب نشدن وخدا بهشون گفت من مردمی که به داد همدیگه میرسن و به هم کمک می کنن را عذاب نمی کنم
ببخشید طولانی بود :)))
2010/03/05 در 12:41 ب.ظ. |
اون لينكي كه واسه تائيد اشتراك اومد به ايميلم رو زدم، فيل.تر شده بود! )): اين نامرديه… كار ديگه اي واسه اشتراك نمي شه كرد؟
2010/03/05 در 1:10 ب.ظ. |
سلام
پست نمي ذاري ديوونه جان ؟
نمي دونم چرا هوس كردم كامنت بذارم حالتو بپرسم:)
2010/03/05 در 1:38 ب.ظ. |
با پست » دختران سرزمین من » به روزم
2010/03/05 در 3:41 ب.ظ. |
مشکل از دست دادن کسی نیست.شبی با خدا یه متنیه که به جز خودم کسی نمیدونه قضیه اون سه سال چیه.تو این چند وقت یکی دوتا پست دیگه میدم اما واسه سال تحویل یه متنی دارم آماده میکنم که فکر کنم خوشت بیاد
تا بعد…
2010/03/06 در 1:29 ق.ظ. |
اعدام در اسلام
2010/03/06 در 2:11 ق.ظ. |
سلام
نمیدونم چی باعث شد که بغض کنی
ولی به هر حال ایشالا شاد باشس رفیق خوبم
2010/03/06 در 8:53 ق.ظ. |
ريشه كراوات ايراني است
(هرچند از فرانسه به همه جهان رفته است)
بروزم
2010/03/06 در 1:03 ب.ظ. |
خریدای عیدم تموم شد ولی واسه عروسی هیچ کاری نکردم
2010/03/06 در 1:04 ب.ظ. |
به عنوان هدیه خداحافظی این صوت های آسمونی رو بهتون تقدیم می کنم، گرچه با حجم بالا آپ کردم تا از کیفیتش کم نشه، امیدوارم دانلود کنید و گوش بدید تا روحتون تازه بشه. آثاری از دریا دادور و مهسا وحدت ایران.
تا درودی دیگر بدرود.
2010/03/10 در 7:02 ب.ظ. |
مي دوني؟ ما آدم ها معمولا يه چيزهايي رو درك نمي كنيم تا وقتي كه سر خودمون بياد. حرفات كاملا درسته.. نمي دونم چي بايد بگم درباره اين قضيه. فقط تشكر مي كنم كه يادآوري كردي… شايد يادمون رفته بود كه وظايفي در قبال همديگه داريم. مهم نيست كه دوستيمون توي دنياي مجازيه….
متشكرم ازت..
2010/03/11 در 2:00 ب.ظ. |
آپ كردم در حد المپيك!!!
منتظرم